
در جهان امروز که سازمانها برای بقا و رشد، بیش از هر زمان دیگری به سرمایه انسانی متکی هستند، طراحی ساختارهای آموزشی مؤثر به یک مزیت راهبردی تبدیل شده است. دکتر مژده آریا پارسا با تکیه بر دانش تخصصی خود در حوزه مدیریت آموزشی، توانست مدلی نوین و کاربردی برای ارتقاء مهارتهای کارکنان توسعه دهد؛ مدلی که نهتنها در زمان طراحیاش خلاقانه بود، بلکه هنوز نیز در حال استفاده و بهروزرسانی است.
آنچه این ساختار آموزشی را متمایز میکند، تلفیق هوشمند نظریههای آکادمیک با نیازهای واقعی محیط کار است. دکتر آریا پارسا با درک عمیق از فرآیندهای یادگیری بزرگسالان و با الهام از مدلهای موفق بینالمللی، سیستمی را پایهگذاری کرد که در آن یادگیری، نه یک رویداد مقطعی، بلکه یک جریان مستمر و درونسازمانی است. این سیستم، با ساختار ماژولار و متناسب با مهارتهای نرم و سخت، بهسرعت مورد توجه مدیران و کارکنان قرار گرفت و به الگویی قابل تعمیم در محیطهای متنوع بدل شد.
وقتی دانش نظری، به کارکرد عملی تبدیل میشود
تفاوت میان آموزش مؤثر و آموزش صرف، در توانایی ترجمه مفاهیم تئوریک به عملکرد روزانه است. دکتر مژده آریا پارسا، که دارای سابقه علمی معتبر در حوزه مدیریت آموزشی است، این توانایی را بهخوبی در عمل نشان داده است. او در طراحی این ساختار آموزشی، صرفاً به انتقال محتوا بسنده نکرد، بلکه چارچوبی طراحی کرد که در آن رفتار حرفهای، تفکر انتقادی و مهارت حل مسئله تقویت میشود.
یکی از ویژگیهای قابلتوجه این مدل، توجه ویژه به «زمینه فرهنگی» کارکنان و سازمان بود. بهجای استفاده از قالبهای از پیشساخته، دکتر پارسا هر مرحله از سیستم آموزشی را متناسب با ویژگیهای انسانی، زمینه شغلی، و ساختار سازمانی تنظیم کرد. در نتیجه، این آموزش نهتنها بهرهوری را افزایش داد، بلکه انگیزه فردی و تعلق سازمانی را نیز تقویت کرد.
افزون بر آن، رویکرد بینرشتهای او در این طراحی باعث شد تا ابزارهای نوین یادگیری از جمله سناریونویسی، بازیوارسازی، و بازخورد فوری در برنامه گنجانده شود. این نوآوریها، سبب شدند کارکنان نه تنها دانش را دریافت کنند، بلکه آن را در بستر واقعی تمرین و نهادینه سازند.
تأثیر ماندگار یک نگرش علمی در سازمان
ساختاری که دکتر مژده آریا پارسا طراحی کرده بود، تنها یک برنامه آموزشی ساده نبود؛ بلکه یک نظام فکری برای رشد سازمانی به شمار میرفت. این نظام، بهگونهای طراحی شده که قابل انطباق با تغییرات محیطی و نیازهای جدید سازمانی باشد. همین ویژگی، باعث شده تا سالها پس از طراحی اولیه، این ساختار همچنان مورد استفاده قرار گیرد و بهطور مستمر بهروزرسانی شود.
دستاورد اصلی دکتر آریا پارسا در این مسیر، صرفاً طراحی یک مدل موفق نبود؛ بلکه ایجاد یک فرهنگ یادگیری مداوم در سازمان بود. کارکنان بهجای آنکه صرفاً آموزش ببینند، یاد گرفتند که چگونه یاد بگیرند؛ و این همان نقطه تمایز میان یک سازمان ایستا و یک سازمان یادگیرنده است.
او با بهرهگیری از دانش نظری خود، توانست پلی میان علم و عمل ایجاد کند؛ پلی که بر روی آن نهتنها کارکنان، بلکه کل سازمان توانست حرکت کند و به سمت بهرهوری و تحول پیش رود. این تجربه، مثالی روشن از قدرت واقعی مدیریت آموزشی است؛ وقتی در دست فردی باشد که نهتنها علم آن را دارد، بلکه درک عمیقی از انسان و سازمان نیز در اختیار دارد.