
پیشنهاد ویژه بست فارسی
اگر دنبال بهترین سایت برای اعزام دانشجو و مهاجرت به ترکیه می گردی بزن رو دکمه پایین
بیوگرافی دکتر مارتین لوتر کینگ (زندگینامه بزرگان)
مارتین لوتر کینگ جونیور، فعال باپتیست آمریکایی از سال ۱۹۵۵ تا زمان ترورش در سال ۱۹۶۸ مشهورترین سخنگو و رهبر جنبش حقوق مدنی بود. کینگ بیشتر به خاطر پیشبرد حقوق شهروندی از طریق عدم خشونت و نافرمانی مدنی، الهام گرفته از اعتقادات مسیحی خود و فعالیت بی خشونت ماهاتما گاندی شناخته شده است. او در راهپیمایی های حق رای، مشروطیت، حقوق کارگران و سایر حقوق اساسی شهروندان مشارکت داشت و آنها را رهبری می کرد. مارتین در سال ۱۹۵۵ تحریم اتوبوس مونتگومری را رهبری کرد و بعداً اولین رئیس کنفرانس رهبری مسیحیان جنوبSCLC) ) شد.
وی به عنوان رئیس SCLC، جنبش ناموفق آلبانی را در آلبانی، جورجیا رهبری و به سازماندهی برخی از اعتراضات بدون خشونت در سال ۱۹۶۳ در بیرمنگام، آلاباما کمک کرد. وی در سازماندهی راهپیمایی سال ۱۹۶۳ در واشنگتن نیز شرکت داشت، جایی که سخنرانی معروف خود “من یک رویا دارم” را در کنار بنای یادبود آبراهام لینکلن شانزدهمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، ارائه داد. ما قصد داریم تا در این مطلب به معرفی زندگی نامه مارتین لوتر کینگ، این رهبر بزرگ جنبش حقوق مدنی آمریکایی آفریقایی تبار بپردازیم.
عکس مارتین لوتر کینگ
مارتین لوتر کینگ جونیور کیست؟ مارتین لوتر کینگ در SCLC با انتخاب راهبردی روش ها و مکان های انجام اعتراض، تاکتیک های اعتراض بدون خشونت را با موفقیت به مرحله اجرا در آورد. چندین ایستادگی چشمگیر با مقامات جدایی طلب وجود داشت، که گاهی اوقات به خشونت تبدیل می شدند. مدیر اف بی آی جی ادگار هوور، کینگ را یک فرد رادیکال قلمداد کرد و از سال ۱۹۶۳ به بعد او را به عنوان یک موضوع COINTELPRO FBI می شناخت.
در ۱۴ اکتبر ۱۹۶۴ کینگ برای مبارزه با نابرابری نژادی از طریق مقاومت بدون خشونت برنده جایزه نوبل صلح شد. در سال ۱۹۶۵ او به سازماندهی دو راهپیمایی از سه راهپیمایی سلما به مونتگومری کمک کرد. در سال های آخر زندگی تمرکز خود را روی مخالفت با فقر، سرمایه داری و جنگ ویتنام گسترش داد. در سال ۱۹۶۸ قصد داشت اشغال ملی واشنگتن دی سی را بنام کمپین مردم فقیر بنامد که در ۴ آوریل در ممفیس، تنسی ترور شد.
مرگ وی در بسیاری از شهرهای ایالات متحده با شورش همراه بود. ادعاها مبنی بر اینکه جیمز ارل ری، مردی که به جرم قتل کینگ محکوم شده بود، با مأموران دولت در یک برنامه از قبل تنظیم شده برای این جنایت همدستی داشته، ده ها سال پس از تیراندازی همچنان ادامه داشت. پس از مرگ مارتین، به او مدال آزادی ریاست جمهوری و مدال طلای کنگره تعلق گرفت.
یک روز در ایالات متحده به نام او نام گذاری شده و تعطیل رسمی است. این تعطیلات با قانونی که توسط رئیس جمهور رونالد ریگان در سال ۱۹۸۶ امضا شد، در سطح فدرال به تصویب رسید.
چندیدن خیابان در ایالات متحده به احترام وی تغییر نام داده اند. در سال ۲۰۱۱ نیز مجسمه یادبود ایشان در پار ملی واشنگتن دی سی نهاده شد. این مجسمه اولین مجسمه یک فرد سیاه پوست بوده که در این محوطه و در کنار تندیس بزرگترین مقامات آمریکایی از جمله: آبراهام لینکلن، توماس جفرسون و تئودور روزولت قرار گرفته است.
دوران کودکی مارتین لوتر کینگ
در زندگی نامه مارتین لوتر کینگ آمده است که: مارتین لوتر کینگ جونیور در پانزدهمین روز از ژانویه سال ۱۹۲۹، در شهر آتلانتا، جورجیا، در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد. او دومین فرزند از سه فرزند کشیش مایکل کینگ و آلبرتا کینگ بود. مادر مارتین ابتدا او را میشل نام گذاری کرد و بعدها او این اسم را تغییر داد. خواهر بزرگتر وی، کریستین کینگ فاریس و برادر کوچکترش آلفرد دانیل کینگ است.
پدربزرگ مادری کینگ، آدام دانیل ویلیامز، در سال ۱۸۹۳ به آتلانتا نقل مکان کرد و در سال بعد کشیش کلیسای باپتیست ابنزر شد. مارتین و دو خواهر و برادرش در خانه کودکی شان، طبق دستور پدر کتاب مقدس را بلند می خواندند و مادربزرگ جنی، با مهربانی برا آنها داستان هایی از کتاب مقدس را تعریف می کرد.
سپتامبر ۱۹۳۵ هنگامی که شش ساله بود، مدرسه را شروع کرد. او مجبور شد در مدرسه ابتدایی خیابان یونگ که مخصوص کودکان سیاه پوست بود، شرکت کند، در حالی که همبازی نزدیک او به یک مدرسه جداگانه برای کودکان سفید پوست می رفت. کینگ پس از اطلاع از نفرت، خشونت و ظلمی که سیاه پوستان در آمریکا با آن روبرو بوده اند، بعدا اظهار داشت که “مصمم است از هر سفید پوست متنفر باشد”. پدر و مادرش به او دستور دادند که وظیفه مسیحی اوست که همه را دوست بدارد.
مارتین شاهد ایستادن پدرش در برابر تفکیک و انواع مختلف تبعیض بود. کینگ تا پنج سالگی سرودها و آیاتی از کتاب مقدس را حفظ و بیان می کرد. کمی بعد شروع به رفتن به مراسمات کلیسا به همراه مادرش کرد و در حالی که مادر پیانو می نواخت او سرود می خواند. سرود مورد علاقه او برای آواز “من می خواهم بیشتر و بیشتر شبیه عیسی شوم” بود. در ادامه کینگ به عضویت گروه کر جوانان در کلیسا درآمد. او از اپرا لذت می برد و پیانو می نواخت.
در سال های نوجوانی، به دلیل تحقیر نژادی که خود، خانواده و همسایگانش مجبور بودند در جنوب تحمل کنند، نسبت به سفید پوستان احساس کینه می کرد. در سال ۱۹۴۲ هنگامی که ۱۳ ساله بود، دستیار مدیر یک ایستگاه تحویل روزنامه برای روزنامه آتلانتا ژورنال شد. در آن سال کلاس نهم را نادیده گرفت و در دبیرستان بوکر تی واشنگتن ثبت نام کرد.
این دبیرستان تنها مدرسه دانش آموزان آفریقایی تبار در این شهر بود. این امر پس از آن صورت گرفت که رهبران سیاه پوست محلی از جمله پدربزرگ کینگ (ویلیامز) از دولت شهر آتلانتا خواستند تا آن را تاسیس کنند.
در دبیرستان، لوتر به دلیل توانایی در سخنرانی در جمع، با صدایی که به یک شبیه بود، مشهور شد. وی به عضویت تیم بحث و گفتگو مدرسه درآمد. بیشترین تمایل را به سمت تاریخ و انگلیسی داشت و در حالی که در مدرسه بود، انگلیسی و جامعه شناسی را به عنوان اصلی ترین موضوع خود انتخاب و واژگان فراوانی را حفظ کرد. از خواهرش، کریستین خواست تا به او در هجی کردن کمک کند، در عوض او نیز ریاضیات را به خواهرش تعلیم دهد.
در ۱۳ آوریل ۱۹۴۴ در سال های جوانی، اولین سخنرانی عمومی خود را در یک مسابقه سخنرانی با حمایت مالی خیرخواهانه در دوبلین، جورجیا انجام داد و به عنوان برنده مسابقه انتخاب شد. زمانی که با اتوبوس به خانه آتلانتا می رفت، راننده به او و معلمش دستور ایستادن داد تا مسافران سفید پوست بتوانند روی صندلی ها بنشینند. راننده اتوبوس کینگ را “یک پسر عوضی سیاه” صدا می کرد.
او در ابتدا از ایستادن امتناع کرد اما پس از آن معلمش به او گفت که اگر دستورالعمل های راننده را دنبال نکند، قانون را زیر پا گذاشته و مجرم شناخته می شود. چون همه صندلی ها اشغال شده بود؛ او و معلمش مجبور شدند در بقیه مسیر به آتلانتا سرپا بایستند. بعدها او درباره این حادثه نوشت: “آن شب از حافظه من هرگز فراموش نخواهد شد. این عصبانی ترین روز زندگی من بود.”
مارتین لوتر درس در کالج مورهاوس – کالج سیاه پوستان مرد که در آن پدر و پدربزرگ مادری اش تحصیل کرده بودند – را آغاز کرد. در تابستان قبل از اینکه سال اول تحصیل خود را در مورهاوس آغاز کند، با دوستش امت راسو پروکتور و گروه دیگری از دانشجویان کالج برای کار در مزرعه توتون و تنباکو برادران کالمن واقع در سیمزبری، کانتیکت، سوار قطار شد. این اولین سفر کینگ به خارج از جنوب جدا شده به شمال یکپارچه بود.
کینگ در نامه ای به تاریخ ژوئن ۱۹۴۴ به پدرش درباره این قسمت از کشور نوشت: “در راه بازگشت به اینجا، ما چیزهایی را دیدم که هرگز پیش بینی نکرده بودم. سفید پوستان اینجا بسیار خوب هستند. ما به هر مکانی که بخواهیم، می رویم و هر کجا که بخواهیم می نشینیم. او به پدر و مادرش در مورد عدم تفکیک در کانتیکت گفت، آنها می توانند به یکی از بهترین رستوران های هارتفورد بروند و سیاه پوستان و سفید پوستان در یک کلیسا جمع می شوند.”
دانشجویان در مزرعه کار می کردند تا بتوانند هزینه های تحصیلات خود را در کالج مورهاوس تأمین کنند، زیرا مزرعه با دانشکده همکاری کرده بود تا حقوق را به شهریه، مسکن و سایر هزینه های دانشگاه اختصاص دهد. در طول مدت تحصیل در کالج، او با راهنمایی رئیس آنجا، وزیر باپتیست بنیامین میس، که بعداً به عنوان “مربی معنوی” وی اعتبار خود را کسب کرد، به این نتیجه رسید که کلیسا مطمئن ترین راه برای پاسخ دادن به اصرار درونی برای خدمت به بشریت است.
دوران حرفه ای مارتین لوتر کینگ
کینگ در مدرسه دینی، کروزر در آپلند، پنسیلوانیا ثبت نام کرد. پدرش از تصمیم وی برای ادامه تحصیل کاملاً خوشحال شد و مقدماتی را برای کار کینگ با J. Pius Barbour که یک دوست خانوادگی در کلیسای باپتیست کالوری در نزدیکی چستر، پنسیلوانیا بود، صحبت کرد.
از آن پس کینگ به عنوان یکی از “پسران کالوری” شناخته شد و افتخار آشنایی با ویلیام آگوستوس جونز جونیور و ساموئل دی پروکتور که هر دو به عنوان مبلغین مشهور کلیسای سیاه بودند، را پیدا کرد. در کروزر، او به عنوان رئیس هیئت دانشجویی انتخاب شد. دانشجویان آفریقایی-آمریکایی کروزر بیشتر فعالیت های اجتماعی خود را در خیابان ادواردز انجام می دادند.
در سال ۱۹۵۱ مارتین لوتر مطالعات دکترا را در الهیات سیستماتیک در دانشگاه بوستون آغاز کرد و در سال های ۱۹۵۲ و ۱۹۵۳ به عنوان دانشجوی حسابرسی در کلاس های فلسفه در دانشگاه هاروارد شرکت نمود. در سن ۲۵ سالگی در سال ۱۹۵۴ کشیش کلیسای باپتیست خیابان دکستر در مونتگومری، آلاباما خوانده شد. در سال ۱۹۵۵ دکترای خود را دریافت کرد.
در یک تحقیق آکادمیک در اکتبر ۱۹۹۱ نتیجه گیری شد که بخش هایی از رساله دکترای وی دزدی ادبی شده و وی عملکرد نامناسبی داشته است. با این حال گفت شد که نباید هیچ فکری برای لغو درجه دکترای، دکتر کینگ شود.
با پیوستن لوتر به کمپین تحریم اتوبوس مونتگمری، دیوان عالی کشور در سال ۱۹۵۶، قانون تفکیک دو نژاد سیاه و سفید در اتوبوس آلاباما را الغا نمود. در ادامه به پدرش در کلیسا ملحق شد و با سخنرانی هایش اصرار به پایان یافتن نابرابری ها داشت.
در اعتراضات صلح آمیز آلاباما، فلوریدا و جورجیا در سال ۱۹۶۰ زندانی شد. او مدیریت و رهبری تظاهرات ۵۴ مایلی سلما تا مونتگمری که در راستای گرفتن حق رای بود، را عهده دار گشت. زمانی که در زندان بیرمنگام در حبس بود نامه ای نوشت و در آن به پایه های معنوی و فلسفی در حرکت های مدنی اشاره داشت.
در مشهورترین سخنرانی او که عنوان “من رویایی دارم” را به خود گرفت، قریب به دویست هزار نفر حضور پیدا کردند. در سال ۱۹۶۵ پلیس ایالتی به معترضانی که خواستار حق رای بودند، روی پل ادمون پیتوس در سلما، آلاباما حمله و آنان را زخمی کرد و این روز در تاریخ آمریکا یکشنبه خونین لقب گرفت. این اتفاق موجب شد تا مارتین از مردم درخواست یک راهپیمایی عظیم تر و طولانی تر کند.
با شکل گیری این تظاهرات، رئیس جمهور وقت آمریکا لیندون جانسون در سال ۱۹۶۴ قانون حقوق مدنی را تصویب کرد و در پی آن تبعیض نژادی در استخدام، مشخص کردن محل زندگی افراد و مدیریت دیگر قسمت های زندگی آنان را ممنوع ساخت.
مارتین لوتر در مراسم امضاء این قانون و بدل کردن آن به یک قانون فدرال شرکت نمود. مارتین لوتر کینگ جونیور در سال ۱۹۶۴ موفق شد که جایزه صلح نوبل را به خود اختصاص دهد. با پیگیری های مجدانه لوتر کینگ، پرزیدنت آمریکا در سال ۱۹۶۵ قانون حقوق رای دادن را امضاء کرد.
زندگی شخصی مارتین لوتر کینگ
در سومین سال حضورش در مدرسه کروزر، کینگ عاشق یک دختر سفید پوست آلمانی مهاجر که به عنوان یک آشپز در کافه تریا کار می کرد، شد. او قصد ازدواج با این دختر را داشت اما دوستان از او خواستند که دست از این ازدواج که نوعی خصومت نژادی بین سیاه پوستان و سفید پوستان را برمی انگیخت، بردارد. او نیز شش ماه بعد این رابطه را قطع کرد.
کینگ در ۱۸ ژوئن ۱۹۵۳ در خانه والدینش در زادگاهش هایبرگر، آلاباما، با کورتا اسکات ازدواج کرد. آنها پدر و مادر چهار فرزند شدند: یولاندا کینگ (۱۹۵۵–۲۰۰۷)، مارتین لوتر کینگ سوم (متولد ۱۹۵۷)، دکستر اسکات کینگ (متولد ۱۹۶۱) و برنیس کینگ (متولد ۱۹۶۳).
در طول ازدواج کینگ نقش کورتا را در جنبش حقوق مدنی محدود کرد و انتظار داشت که او بیشتر یک زن خانه دار و مادر باشد. در دسامبر ۱۹۵۹ پس از پنج سال اقامت در مونتگومری، بنا به درخواست SCLC بازگشت خود را به آتلانتا اعلام نمود. در آتلانتا تا زمان مرگ به عنوان همکار با پدرش در کلیسای باپتیست Ebenezer خدمت و به گسترش جنبش حقوق مدنی در سراسر جنوب کمک کرد.
افتخارات مارتین لوتر کینگ
کلیسای باپتیست خیابان دکستر، جایی که کینگ در آن خدمت می کرد، در سال ۱۹۷۸ به کلیسای یادبود باپتیست مارتین لوتر کینگ تغییر نام داد. وی حداقل پنجاه درجه افتخاری از کالج ها و دانشگاه ها دریافت کرد.
در ۱۴ اکتبر ۱۹۶۴ کینگ (در آن زمان) جوان ترین برنده جایزه صلح نوبل شد، که به دلیل مقاومت در برابر خشونت و تعصبات نژادی در ایالات متحده به او اعطا گردید. در سال ۱۹۶۵ در کمیته یهودیان آمریکا به دلیل “پیشرفت استثنایی اصول آزادی بشر” به مدالیون آزادی های آمریکا دست یافت. کینگ در یکی از سخنرانی هایش گفت “آزادی چیزی است که شما یا همه آن را دارید یا آزاد نیستید.”
در سال ۱۹۵۷ از طرف NAACP به او مدال Spingarn اعطا شد. دو سال بعد او برای کتاب خود “قدم به سمت آزادی: داستان مونتگومری” برنده جایزه کتاب Anisfield-Wolf گشت. در سال ۱۹۶۶ فدراسیون برنامه ریزی والدین آمریکا به لوتر پاداش مارگارت سانگر را به دلیل “مقاومت شجاعانه در برابر تعصب و تعهد مادام العمر خود در جهت پیشرفت عدالت اجتماعی و کرامت انسانی” اهدا کرد. همچنین در سال ۱۹۶۶ مارتین کینگ به عنوان عضو آکادمی هنر و علوم آمریکا انتخاب شد.
در نوامبر ۱۹۶۷ وی برای دریافت مدرک افتخاری از دانشگاه نیوکاسل به عنوان اولین آفریقایی-آمریکایی مورد افتخار نیوکاسل، سفری ۲۴ ساعته به انگلستان انجام داد. وی در یک سخنرانی پذیرش بداهه در حال حرکت گفت: سه مشکل فوری و بزرگ وجود دارد که امروز نه تنها در ایالات متحده آمریکا بلکه در سراسر جهان با آنها روبرو هستیم.
این مسئله نژادپرستی، مشکل فقر و مشکل جنگ است. رهبر حقوق مدنی علاوه بر نامزد شدن در سه جایزه گرمی، پس از مرگ برنده بهترین ضبط کلمات گفتاری در سال ۱۹۷۱ برای فیلم “چرا با جنگ در ویتنام مخالفم” شد.
در سال ۱۹۷۷ مدال آزادی ریاست جمهوری پس از مرگ توسط رئیس جمهور جیمی کارتر به کینگ اعطا شد. در اسناد آنان آمده است که: مارتین لوتر کینگ جونیور وجدان هم نسل خود بود. او به دیوار بزرگ تفکیک خیره شد و دید که قدرت عشق می تواند آن را تخریب کند. او ملت ما را قویتر کرد و این کشور را به مسیر بهتری هدایت نمود. رویای او هنوز ما را حفظ می کند. کینگ و همسرش نیز در سال ۲۰۰۴ مدال طلای کنگره را دریافت کردند. کینگ در لیست محبوب ترین افراد قرن بیستم گالوپ دوم بود.
در تاریخ ۲۰ آوریل ۲۰۱۶ وزیر خزانه داری جیکوب لو اعلام کرد که اسکناس های ۵، ۱۰ و ۲۰ دلاری قبل از سال ۲۰۲۰ مجدداً طراحی می شوند. لو گفت که احتمالا تصاویری از سخنرانی کینگ “من یک رویا دارم” و کنسرت ماریان اندرسون خواننده اپرا در سال ۱۹۳۹ روی اسکناس ۵ دلاری ضرب بخورد.
ترور مارتین لوتر کینگ
سرانجام بعد از تلاش های بی وقفه برای رفع تبعیض بین سیاه پوستان و سفید پوستان آمریکا، مارتین کینگ در ۴ آوریل ۱۹۶۸ در شهر ممفیس ایالت تنسی به وسیله فردی به نام جیمز ارل ری مورد سوء قصد قرار گرفت و با شلیک یک گلوله از ساختمان روبه روی اتاق هتل مارتین، ترور شد.