بیوگرافی هلن کلر (زندگینامه بزرگان)
هلن کلر با نام کامل هلن آدامز کلر، یک نویسنده و مربی آمریکایی بود که از معلولیت نابینایی و ناشنوایی رنج می برد. نوع تحصیل و آموزش وی، نمونه ای از یک موفقیت خارق العاده در آموزش افراد دارای این معلولیت است. هلن کلر هرگز اجازه نداد که معلولیت هایش باعث جدا ماندن او از فعالیت های اجتماعی شود. در این مقاله قصد داریم به بررسی زندگی نامه هلن کلر نویسنده و این زن سختکوش و با استعداد آمریکایی بپردازیم. با ما همراه باشید.
عکس هلن کلر
هلن کلر کیست؟ هلن کلر یک مدرس آمریکایی و از حامیان آموزش های نوین برای نابینایان و ناشنوایان و همچنین بنیانگذار موسسه ACLU بود. کلر در اثر بیماری در سن ۲ سالگی، بینایی و شنوایی خود را از دست داد. در اوایل ۷ سالگی، معلم کلر، آن سالیوان، به او کمک کرد تا با روش های متفاوتی بتواند ارتباط خود با دیگران را گسترش دهد. تحت تاثیر این آموزش ها، هلن کلر توانست بعد از پایان دبیرستان، به دانشکده رفته و در سال ۱۹۰۴ فارغ التحصیل شود. در طول زندگی، وی به خاطر موفقیت های خود افتخارات زیادی کسب کرد.
دوران کودکی و نوجوانی هلن کلر
هلن کلر در ۲۷ ژوئن ۱۸۸۰ در توسکمبیا، آلاباما بدنیا آمد. کلر نخستین فرزند آرتور اچ کلر و کاترین آدامز کلر بود. پدرش در زمان جنگ داخلی آمریکا به عنوان افسر در ارتش کنفدراسیون خدمت کرده بود. هلن همچنین دو برادر ناتنی بزرگتر نیز داشت. خانواده کلر ثروتمند نبودند و از مزارع پنبه خود درآمد کسب می کردند. بعدها، آرتور کلر سردبیر یک روزنامه محلی هفتگی به نام آلابامای شمالی شد.
هلن کلر با سلامت کامل در حواس بینایی و شنوایی به دنیا آمد و هنگامی که فقط ۶ ماه داشت، شروع به حرف زدن کرد. اما هلن در سن ۱۹ ماهگی هر دو توانایی خود در بینایی و شنوایی را از دست داد. در سال ۱۸۸۲، او به دلیل ابتلا به یک بیماری به نام “تب مغزی”، دچار بالا رفتن ناگهانی درجه حرارت بدن شد.
ماهیت واقعی این بیماری امروزه پر رمز و راز باقی مانده است، اگرچه برخی از کارشناسان معتقدند که احتمالاً این بیماری تب سرخک یا مننژیت بوده است. در طی چند روز پس از برطرف شدن تب، مادر کلر متوجه شد که هنگام به صدا در آمدن زنگ شام یا وقتی که دستی در مقابل صورت هلن تکان داده می شود، او هیچ واکنش خاصی از خود نشان نمی دهد.
با بزرگ شدن کلر در کودکی، او روش ارتباطی محدودی را با یکی از همسالان خود، مارتا واشنگتن، دختر آشپز خانواده ایجاد کرد. این دو دوست نوعی از زبان نشانه برای ارتباطات بین خود ایجاد کرده بودند. در زمانی که هلن ۷ ساله بود، آنها بیش از ۶۰ علامت اختراع کرده بودند تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. در این مدت، هلن نیز بسیار تندخو و ناآرام شده بود. او وقتی عصبانی می شد، فریاد می زد و وقتی خوشحال می شد بدون کنترل شادی خود را ابراز می کرد.
معلم هلن کلر، آن سالیوان
مادر کلر در سال ۱۸۸۶ با خواندن سفرنامه ای از چارلز دیکنز متوجه تحصیلات موفقیت آمیز کودک ناشنوا و نابینای دیگرب به نام لورا بریگمن شد. به همین دلیل هلن و پدرش را به بالتیمور فرستاد تا به دکتر جولیان کیسولم متخصص مراجعه کنند.
پس از معاینه هلن، کیسولم توصیه کرد که وی با الکساندر گراهام بل، مخترع تلفن دیدار داشته باشد؛ چرا که گراهام بل در آن زمان با کودکان ناشنوا کار می کرد. بل با کلر و والدینش ملاقات کرد و پیشنهاد کرد که آنها به مؤسسه پردکین برای نابینایان در بوستون ماساچوست سفر کنند.
در آنجا، پدر هلن با مدیر موسسه مخصوص ناشنوایان به نام مایکل آناگانوس ملاقات کرد. وی پیشنهاد کرد که کلر با یکی از جدیدترین فارغ التحصیلان این موسسه یعنی آن سالیوان، کار کند. در ۳ مارس ۱۸۸۷، سالیوان به خانه کلر در آلاباما رفت و بلافاصله شروع به کار رفت. او با آموزش کلمات انگشتی، از کلمه “عروسک” شروع کرد تا به هلن بفهماند که یک عروسک به عنوان هدیه برای لاو آورده است.
در ابتدا هلن نسبت به آموزش های سالیوان بسیار کنجکاو بود؛ اما بعد از مدتی از همکاری با سالیوان خودداری کرد. سالیوان به کار خود ادامه داد و کلر را تحت عناوین مختلف مجبور می کرد که آموزش ها را فرا بگیرد.
با افزایش مقاومت هلن، تنش ها افزایش یافت. سرانجام، سالیوان تصمیم گرفت که او و هلن برای مدتی از بقیه خانواده جدا شوند تا کلر بتواند فقط بر دستورالعمل های سالیوان تمرکز کند. آنها به یک کلبه در یک مزرعه خانوادگی نقل مکان کردند. سالیوان در این مدت تلاش می کرد تا کلمات مختلف را با استفاده از لمس اشیا به هلن بیاموزد.
آموزش رسمی هلن کلر
از سال ۱۸۹۴ تا ۱۸۹۶، هلن کلر در مدرسه رایت-هاسونون در شهر نیویورک تحصیل می کرد. در آنجا، او برای بهبود مهارت های ارتباطی خود به سختی تلاش می کرد و به طور منظم به مطالعه موضوعات علمی می پرداخت.
در این زمان، کلر برای حضور در دانشگاه مصمم شد. در سال ۱۸۹۶، او در مدرسه کمبریج برای خانم های جوان، شرکت کرد. هرچه داستان زندگی او شهرت بیشتری پیدا می کرد، افراد بانفوذ و مشهور بیشتری خواهان ملاقات با او می شدند. یکی از آنها مارک تواین نویسنده بود که از ملاقات با او بسیار تحت تأثیر قرار گرفت. تواین کلر را با دوستش هنری اچ. راجرز، مدیر اجرایی استاندارد شرکت نفت آشنا کرد.
راجرز آنقدر تحت تأثیر استعداد و عزم کلر قرار گرفت که موافقت کرد که برای حضور او در کالج رادکلیف، مبلغی را بپردازد. در آنجا، هلن همچنان با سالیوان همراه بود که در کنار او می نشست تا سخنرانی ها و متن ها را برایش ترجمه کند. در این زمان، کلر روش های مختلف ارتباطی از جمله خواندن خط بریل، لمس کردن لب، تایپ کردن و املای انگشت را به کار گرفته بود. کلر در سال ۱۹۰۴ در ۲۴ سالگی از کالج رادکلیف فارغ التحصیل شد.
زندگی خصوصی و ازدواج هلن کلر
هلن کلر هیچگاه ازدواج نکرد و دارای فرزند نشد. داستان های زیادی در مورد رابطه عاشقانه بین او و فردی به نام پیتر فاگان، خبرنگار بیست و نه ساله روزنامه بوستون هرالد وجود دارد. گفته می شود که پیتر برای برقراری ارتباط با هلن کلر به سرعت هجی کردن کلمات در کف دست را فرا گرفت.
با این حال، خانواده کلر، معلم او و بسیاری از جامعه، به شدت احساس می کردند که زنان معلول نباید ازدواج کنند یا آرزوهای عادی عاشقانه داشته باشند. به این ترتیب هلن کلر بین وفاداری به خانواده و آرزوی خود برای عشق گرفتار شد و رابطه عاشقانه او با پیتر، بی سرانجام ماند.
فعالیت های حرفه ای هلن کلر
در سال ۱۹۱۳ به نمایندگی از بنیاد آمریکایی برای نابینایان، سخنرانی های مهمی انجام داد که باعث شد یک صندوق ۲ میلیون دلاری برای این موسسه ایجاد شود که تمام آن از کمک های مردمی جمع آوری شده بود. وی در سال ۱۹۲۰ اتحادیه آزادی های مدنی آمریکا را با همکاری راجر نش بالدوین و دیگران تأسیس کرد.
تلاش های وی برای بهبود درمان ناشنوایان و نابینایان در تمام دنیا بسیار تأثیرگذار بود. وی همچنین تا سال ۱۹۳۷ اقدام به ایجاد کمیسیون های مخصوص نابینایان در ۳۰ ایالت در آمریکا کرد. کلر بخش اعظم زندگی خود را وقف جمع آوری بودجه برای بنیاد آمریکایی نابینایان کرد.
آثار و افتخارات هلن کلر
هلن کلر در مورد زندگی خود چندین کتاب نوشت از جمله: داستان زندگی من (۱۹۰۳)، خوش بینی (۱۹۰۳)، جهانی که من در آن زندگی می کنم (۱۹۰۸)، دین من (۱۹۲۷)، مجله هلن کلر (۱۹۳۸) و درب باز (۱۹۵۷).
در سال ۱۹۵۹ ویلیام گیسبون نمایشنامه ای از آموزش هلن کلر توسط آن سالیوان به روی پرده برد که در سال ۱۹۶۰ برنده جایزه پولیتزر شد و نسخه های تصویری آن نیز دو سال بعد دو جایزه اسکار بدست آوردند.
در سال ۱۹۶۴ رئیس جمهور وقت آمریکا، لیندون بی جانسون، بالاترین مدال افتخار ایالات متحده یعنی مدال آزادی را به هلن کلر اهدا کرد.
وفات هلن کلر
در سال ۱۹۶۱ هلن کلر چندین سکته مغزی پشت سر هم را تجربه کرد که باعث شد سال های آخر عمرش را تحت مراقبت و در خانه اش بگذارند. وی در اول ژوئن سال ۱۹۶۸، در خانه اش، واقع در ایستون، در فاصله چند هفته ای از هشتاد و هشتمین سالگرد تولدش، در خواب درگذشت. بدن وی سوزانده شد و خاکستر او در کنار همراه همیشگی اش، آن سالیوان در کلیسای جامع ملی واشنگتن قرار گرفت.